سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نهانخانه جان


باز کم آورده ام 

در مسیر ِ داشتنی ها 


باز بی پروا نا آرامم 

من ِ دیوانه ی مفلوک 


باز باید بنویسم 

بر تن ِ برهنه ی یک درخت 

نشانه های امید ِ رو به زوال را 


باز حال ِ دلم را حال ِ نداشتنت 

ناخوش حال کرده 


تو بگو من ...

از چه بگویم 

باز تکرار ِ تکراری ها ست همیشه

و باز درد آشنای سر باز زده 

و باز نوشتن های بی سر و ته ...


من هرشب

 در همسایگی پنجره ی اتاقم با ماه  

صحبت ِ یک سبد آرامش را میکنم 

شاید یک سبد برای نیمه شبی بس باشد 

اما در روز ِ فردا ها 

 این منم که باز کم میآورم 

آرامش را 


غبار ی مخروب گرفته اوضاع  روحم را

و همین است 

مرا میرساند به مرز غریب ِ 

کم آوردن

مریمــــــ

مــــ ن  نوشت  مـــــ ن 

برای زیستن در پرسه گاه ِ زندگی 

کم آورده ام 


+ تاریخ جمعه 92/10/20ساعت 7:40 عصر نویسنده مریمــــ . جاوید | نظر