سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نهانخانه جان

عکس هایی زیبایی بی نظیر طلوع و غروب خورشید


سکوت ِ یخ زده ی غروب

پایش سُر خورد و خزید در حوض ِ دل مشغولی ها

و باز هم

من و افکارم و دردهای تازه آبستن شده ام 

همه با هم 

در یک چهار گوش ِ نازک

با هم،،، بی دغدغه کنار می آییم 

تماشا را لحظه به لحظه مزه می کنیم

با سکوتی که غوطه ور است در حوض  


همیشه  

از حالا تا ابد ،،،،

مــــــــ ن 

دلم تنگ میشود برای سکوتی که رفت 

مــــــــ ن 

دلم تنگ میشود برای خیالاتی که قند و زهر 

حل میکردند در رویاهایم 

مــــــــ ن 

دلم تنگ میشود برای غرق شدن لحظه هایم در لبخندی که 

بذرش ریشه در قلبم داشت 


حالا من مانده ام

بی تفاوتی ممتد در راستای دقایق 

حالا من مانده ام

با یک جسم توخالی از هر دوست داشتن و دوست نداشتن

حالا من مانده ام 

با غروبی که انگار سالهاست یخ زده 


مریمــــــــــــــــــ


 

مــــ ن  نوشت  مـــــ ن 

میسپارمت دست باد 

شاید  تو را با خود جایی ببرد 

که اهلی عشق شوی 

تا آنجا ببنی

جایی هست که بی عشق 

نمیتوان زیست 

 



برچسب‌ها:
غروب-عکس-عاشقانه-یخ زده- شعر نو - آبستن- فکر- دل تنگی
+ تاریخ جمعه 92/12/9ساعت 8:35 عصر نویسنده مریمــــ . جاوید | نظر