سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نهانخانه جان

 

 

 

 

 

من سکوت خویش را گم کرده ام

لاجرم در این هیاهو گم شدم

من که خود افسانه می پرداختم

عاقبت افسانه مردم شدم


ای سکوت ای مادر فریاد ها

ساز جانم از تو پر آوازه بود

 تا در آغوش تو در راهی داشتم

چون شراب کهنه شعرم تازه بود


در پناهت برگ و بار من شکفت

تو مرا بردی به شهر یاد ها

 من ندیدم خوشتر از جادوی تو

ای سکوت ای مادر فریاد ها


گم شدم در این هیاهو گم شدم

تو کجایی تا بگیری داد من ؟

گر سکوت خویش را می داشتم

زندگی پر بود از فریاد من




برچسب‌ها:
شعر عاشقانه احساسات رمان فریدون مشیری جملات زیبا ...
+ تاریخ دوشنبه 92/3/27ساعت 12:30 صبح نویسنده مریمــــ . جاوید | نظر

 به سادگی رفـت ؛ نــه اینکه دوستم نداشت !

 
    نـــــــــه ، فهمید خیییییییلی دوستش دارم !

 

 

 

 


+ تاریخ چهارشنبه 92/3/22ساعت 12:39 صبح نویسنده مریمــــ . جاوید | نظر

 

 

خسته ام 

                 از خسته گی ها خسته ام

                                                           

 نیست کسی بپرسد میخواهم باشم یا نه؟؟؟


عدالت همینه ؟؟؟

                               انصاف همینه ؟؟؟

 

 


+ تاریخ چهارشنبه 92/3/22ساعت 12:29 صبح نویسنده مریمــــ . جاوید | نظر

عاشقانه ها-متنی عاشقانه از کتاب یک عاشقانه آرام اثر نادر ابراهیمی

 

  خــوب ِ مــن ،


    همین جا درون شعرهایم بمان


    تا وسوسه یِ دوستت دارم هایِ دروغینِ آدمها مرا با خود نبرد


    به سرزمین هایِ دورِ احساس ؛


    من اینجا هر روز با تـو عاشقی می کنم بی انتها


    شعرِ من بهانه ایست برای مـا شدن دستهایمان


    تا تکرارِ غریبانه یِ جدایی را شکست دهیم


 


+ تاریخ چهارشنبه 92/3/22ساعت 12:20 صبح نویسنده مریمــــ . جاوید | نظر

هوایت که به سرم می زند

دیگر در هیچ هوایی،

نمی توانم نفس بکشم!

عجب نفس گیر است

هوایِ بی توئی! 

zpfdsiwewoprgvm6cwvs.jpg


 



برچسب‌ها:
عاشقانه ها
+ تاریخ دوشنبه 92/3/20ساعت 4:26 عصر نویسنده مریمــــ . جاوید | نظر

 

عاشقانه ها-عاشقانه هایی کوتاه و متفاوت!

هی ... با توام ... تو که آنقدر خودت را گرفته ای...

×مغرور× نباش...چون...

این روزها بدون تو میگذرد

بدون تو من میخندم

بدون شب بخیر هایت خوابم می برد....

بدون تو زنده ام هنوز

اما...فقط یک چیز ×عجیب× است...

آری!این روزها میگذرد اما ×بی تو× تقویم مرا زجر میدهد

آری میخندم اما ×بی تو× خنده هایم به گریه می اندازد دیگران را

آری میخوابم اما چشمهایم بر هم نرفته ×تو× در خوابم قدم میزنی

آری زنده ام اما ×بی تو× نفس کم می آورم...

حرفم را پس میگیرم...

 

هی...تو...همچنان ×مغرور× باش...



برچسب‌ها:
عاشقانه ها عاشقانه ها
+ تاریخ دوشنبه 92/3/20ساعت 3:56 عصر نویسنده مریمــــ . جاوید | نظر

 

هنوز هم ، حوالی خواب های

شبانه ام پرسه میزنی

 لعنتی !!

 دیر وقت است ، آرام بگـــــــیر

             بُگذار یک امشب را آسوده بخوابم

 

 



برچسب‌ها:
عاشقانه ها
+ تاریخ یکشنبه 92/3/19ساعت 10:58 عصر نویسنده مریمــــ . جاوید | نظر