و چشمانت رازِ آتش استو عشقت پيروزيِ آدميستهنگامي که به جنگِ تقدير ميشتابد.و آغوشتاندک جايي براي زيستناندک جايي براي مردنو گريزِ از شهرکه با هزار انگشتبه وقاحتپاکيِ آسمان را متهم ميکند.