سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نهانخانه جان

عکس پنجره


امشب از زمینت آمدم به عرشت 

با یک خاطر ماهِ رویت 

تو میدانی !!! هیچ در زمینت  

و هیچ در عرشت ندارم جز خودت 


من امشب با یک پنجره دردِ دل ، آمده ام 

آمده ام ، در خانه  ات باز کنم پنجره ام 

تا قاصدک های نگرانی و دل شوره از فردایم

به پرواز در آیند  در حجم باورم 


و خود را بسپارند به آسمانت 

و در امن ترین مامنِ من ،  زیر سایه ی نورت 

روی دست های پروانه بشینند

و برای برآوردگی آرزوهایم دعا کنند 


تو میدانی که من اهلی ترین پیچکِ این حوالی  ام 

و روی طاقچه ی بندگی ام پیچ می خورم 

هنوز هم ، گاهی درد میگیرد ذهنم 

اما من از خاکی هایت ف اهل همدردی خواستن نیستم 


 مرا بستان از زمینت  !!!

که از اکنون تا همیشه ام قول میدهم خطا نکنم در آسمانت 

و برایم گوشه ای اندازه ی یک پَرِ جا کافیست 

و فقط برای حیاتم قطره ی جاری نگاهت 


یا بخواه سپردنم را به زمینت ...

فقط در این تلالوِ خاکت 

دستانِ از جنسِ نورت را دریغ نکن 

که من سخت محتاجم به آن 


مریمـــــــــــ

عکس خدا

مــــ ن  نوشت  مـــــ ن 

 این چهار دیوار رمیده 

شاهدِ حرفایم با تو بوده اند همیشه

دیگر نمیگویم چه میخواهم

لحظه ای بشنو از دلِ پُر شده ی دیوار های اتاقم

سوگند می خورند آجرهایش ،،، به عذابِ کشیده از کُوره 

که این ، من جز دستانت آرزویی نداره 


 



برچسب‌ها:
درد و دل - عکس خدا - عکس پنجره - جملات ناب - عاشقانه
+ تاریخ جمعه 92/9/15ساعت 1:33 صبح نویسنده مریمــــ . جاوید | نظر