سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نهانخانه جان

عکس شب


شب ز وادع  با خورشید 

آهسته ، سَلانه سَلانه ،  اما پیوسته ...

چو دختری که در آمده ز بلوغ 

شکوفا میشود در  ثانیه های بعد روز 

پریشان میکند مرا راز ِ گیسوان سیاهش  

این زیبای محسور و مخوف 

 جای سنجاقک روی مویش

یک چارقد ستاره می پاشد بر هر تارش

قدم میزند و  میرسد باز ...

به قاب ِ سپید ِ پنجره اتاق ِ من 

مینشید و  پایش را خوب

بی فکر و خیال 

تا عمق لحظه های من  

 دراز میکند این شوریده ی بی پایان 

جوری که تمام نوشته های من

همیشه مثل  شب بو ها 

در باغچه دفترم

بوی شب میدهند واژها

و پادشه شهر ِ شب

ماه ...

هر شب در دامن مرمری مهتاب

هر دم  بذر تابندگی میکارد

مریمـــــــــــــــ

عکس رویایی

مــــ ن  نوشت  مـــــ ن 

وای ز این شب و اسرارش 

ناگه میکشد تو را در شعرش 

شب می شود شاعرش 

خود میشوی در پی اش 

 



برچسب‌ها:
شب - عکس شب- مو- شعر نو- عاشقانه- اجتماعی- قاب
+ تاریخ سه شنبه 92/10/3ساعت 11:29 عصر نویسنده مریمــــ . جاوید | نظر