دوستان این ماهی بیچاره با 10 هزار رای
زشت ترین جاندار ، شناخته شده است !!!
اسم این بلاب ماهی است ...
اما به حباب ماهی یا ماهی بادکنکی هم معروف می باشد.
بعضی ها هم بهش میگن قلنبه ماهی
بیچاره ...
این ماهی به خاطر ساختار ژنتیکی بدنش
بسیار تنبله و همیشه کف اقیانوسه
و ...
برای غذا پیددا کردن تلاش هم نمیکند
و از غذاهای شناور تو آب تغذیه میکند
اما به نظر من اصلا زشت نیست خیلی هم با مزه س !!!
به دید من موجودات هرکدوم نگاهی از خداوند هستند.
پس هر نگاه خداوند پر است از زیبایی .
اما حقیقتا این ماهی زشت نیست ...
خیلی از شخصیت های کارتونی که ساخته ذهن بشر هستند
بی مزه تر از شکل این ماهی اند ...
موندمممم بعد ملت به این میگن زشت !!!
مــــ ن نوشت مـــــ ن
البته یه مقدار غمگین هست اما من نازیبایی نمیبینم
امروز می خواست خیلی دلم
دست در دست خـــــودم
جور دیگه ای بود حال _ روزم
این بار مــ ـن باشم و خودم
***
دست در دست های خــــــــــودم
برویم قدم بزنیم دو تایی با هم
از لحظه هایی حــــــــــــــــرف بزنیم
که کلی خاطره داشتیم باهــم
***
از پنجــــــــره ی اتاقمــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
که همیشه چشم روشنی من و تو بوده
از ترنــــــــــــــــــم ستاره هایمـــــــــــــــــــــــــــ
تا سبز شدن قطــــره رو بیــــــــــشه
***
حرف برای گفـــــــتن زیــــــــ ـــآده
میشه از جوجه تیغی ها گفت
یا بعضی از آدمــــــــــــــ هایی که
عاشق ثـــــانیه اند و ساعت
***
شاید هم ...
دو تایی دست در دست هم
توی خیال و وهم
تو غروبی که هنوز پایـــیزه
***
میرفتیم تو یه کــــــــــــــ ـــــــــآفه
می نشستیم کنارهمــــــــــ
با فنجون قهوه ای که تلــــــــــــــــخه
و بی شیرینی اش را میزدیم هم
***
وقت برگشتـــــــــــ رسیده از راه
دیگه کم کم باید برگردیم خونه
لحظه ایست که برگشت ،،، بیچاره رسیده
با چکــــــــــــــمه های نو و تازه خریده
***
گوئی برگشت هم فهمیده
هوای این روزها
بارانی و سرده
خوب حواسش را جمع کرده
***
حالا تو برگشت به خونه
زیر باران و چکه و هوای ابریم
فقط باید از این حـــــــــــــــرف باشه
خدارو شکر که ما همدیگرو داریم
مریمـــــــــــ
مــــ ن نوشت مـــــ ن
خود :
دوستی که جدایی نمیداند نـــــــــ ــــــــه در این دنیا و آن دنیا
برای زیستن دوقلب لازم است:
- قلبی که دوست بدارد،قلبی که دوستش بدارند!
- قلبی که هدیه کند،قلبی که بپذیرد! قلبی برای انسان!
"احمدشاملو"
هیچ صیادی درجوی حقیری که به گودال می ریزد،مرواریدی صیدنخواهدکرد.
"فروغ فرخزاد"
اگه یه روزشادبودی،آروم بخندتاغم بیدارنشه واگه یه روزغمگین شدی،آروم گریه کن تاشادی ناامیدنشه.
"چارلی چاپلین"
باز شب است ...
بر عکس شبهای دیگرم امشب سیاه است ...
دل گیرانه دل گیرم !!!
کاش گاهی ،،،
هم جنس رویاها میشدی
در چهار سو ی ذهنم ...
چرخ میزدی ...
حرف میزدی ...
پرسه میزدی ...
گوش میدادی ..
آرامم میکردی ...
و گریه حتی گاهی ...
و ،،،
باز میرفتی
میدانم سرت شلوغ است
اما ،،،
امشب سیاه است
احوال امشبم ناخوش احوال است
همین حوالی باش
از من بعید نشو !
امشب در من پدید شو
قول می دهم ،،،
برای جبرانش
مریمـــــــــــ
مــــ ن نوشت مـــــ ن
آسمان شبهای من سیاه نیست ... اما امشب هست
مادر بودن کار هر کسی نیست ...
انگار با آبستن شدن ، زن مادر میشود ...
مادر بودن حسی سرکش است ...
میریزد و می پاشد !!!
برای از خود گذاشتن ...
برای عاشق شدن ...
برای درد هایی از جنس درد کشیدن ....
برای غرور نداشتن ...
و برای قدر مادر دانستن ...
شاید...
مادر انعکاس لحظه ای از نور خدا باشد
و شاید ...
آغوش مادر شبیه قطره های باران باشد
ریز ... آرام ... صبور و پیوسته باریدن
سیراب کردن
و بی منت بودن
مادر لذت داشتن یک رویا ست ...
عجیب است !
هر چه هست و نیست ...
برای داشته هایش می خواهد ...
مریمـــــــــــ
مــــ ن نوشت مـــــ ن
اهلی میشوم برای داشتن آغوش مقدسش
.jpg)
دلـــــــمــــ یـــک تکــــه ابــــــــ ــــــر میخواهــد
بــــــــرای روز مبـــــــــــــــــادا
که هـــر وقت دل تنـــــــــــگ شـدم
چکــــــه کند بر تنـــــهایی امــــــــ
شــــاید تنهایی نـــــــمــــ ناک
دل چــــــــــسب تر باشد
مریمـــــــــــ
یک سجاده خـــــاموش
پهن به سوی مــــاه
کنار شیشه ی ترک دار پنجـــره
صدای کــــــودکی که هیچ وقت نبوده
اما گریه میکند بلــند بلــند
چــــادر گل دار .... مـــــــهر عطر دار
روی یک سجاده خـــــاموش
و باز صدای کودکــــــــــــ
وسوسه ی عجـــــیب عبادت
با یک دل شـــکسته
حـــلقه نمناک ... دور سیاهی چـــشم
باز صدا ی کودکـــــــ
چه آشنا مـــیگرید
او میگرید و عبادت من خــــیس میشود
او میگرید و سجاده خاموش من نم دار میشود
او میگرید قلب من آرام ... آرام ...
آرامـــــــــــــــ میشود
قلـــ ب من آرام میشود و سجاده ام ... روشن
مریمـــــــــــ
مــــ ن نوشت مـــــ ن
پرسه های دل تنـــگ ، در حوالی تو ... همان تفسیر خوشبختیست
