• وبلاگ : نهانخانه جان
  • يادداشت : رو لبات بميرم...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    کاش عشق را از پلک هاي خود مي آموختيم;

    پلک هايي که تا وقتي خون در رگ هايشان جاري است هر دم بر هم بوسه مي زنند.

    پلک هايي که از سحر تا پاسي از شب،براي در آغوش کشيدن هم لحظه شماري ميکنند.

    پلک هايي که حتي براي دقيقه اي کوتاه هم نمي توانند دوري از يکديگر را تاب بياورند.

    پلک هايي که در لحظه مرگ هم در آغوش يکديگر جان ميدهند.

    عشق را بايد از آن ها آموخت!