سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نهانخانه جان

عکس پاییز

 

سقوط باران ها در توالی نگاه من 

رعد و برق احساس ها در  حوالی  ذهن من 

کشنده می کشم  احساسم را 

با سایه های واقعی نبودنت 


ای همسایه ی ستاره های سربی 

از من حالا بشنو ... که برایم مردی 

اما این سوال ، بی وقفه بند نمی آید از اندرون من 

در گیر و دار عاشقی ات چه کسی کرد بی راهت ؟

که در هجوم لحظه های نارنجی پاییزی  

مرا که بودم  روحت در دیگر جسمی 

رها کردی ...

و رفتی به سراغ راه های نرفته ات 


افسوس ندارد رفتنت 

به جان شقایق ها ... افسوس ندارد رفتنت 

اما با  بی انصافانه رفتنت 

من که هیچ ... شقایق ها را پژمرد ند 


دلم هوای درد و دل کرد 

مرا با من چه کسی هست همراه شود ؟؟؟

که بشنود درد های من و با من همدرد شود ...

باز باران ... 

اما این بار بی ترانه

 میزند بر شیشه ی پنجره 

آخ باران ... ای ترنم همیشه آشنا 

تو به داد بی دادم برس !!!

پشت پنجره رسم مهمان نوازی نیست 

پا بگذار در خلوتی اتاقم 

بیا کنار من بنشین که حرف های به گوش نرسیده ای دارم

 

از تو چه پنهان بارانم !!!

دلم آغوش می خواهد ... چه کنم ؟؟؟

آغوشی که نه مرد باشد نه زن... چه کنم ؟؟؟

آغوشی از جنس قطره قطره های تو 

تا شاید تنهایی خشکیده ام را  هم خیس کند  ...

و نیلوفری آبی  در گلدان قلبم  گل کند 

نرم نرمک ... ببار بر سرو رویم 

چنان که مست ز آغوشت شوم 

چنان که دیگر درد نکند لبخندم 

و شاد باش نگوید دردی به درد دیگرم 

آنقدر مست شوم ز آغوشت 

که جرعه جرعه نه!!!! سر بکشم از جام می ات 

و در بادهای با مروت فریاد بزنم ... هرچه بادا باد

 

مریمـــــــــــ

 ???  سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرشباهنگ Shabahang

مــــ ن  نوشت  مـــــ ن 

ای باران !!!

تو که میروی ،،، در راه گر آرامش را دیدی اش 

سلام مرا گرم ، برسان به گوشش



برچسب‌ها:
باران - عکس متحرک از باران - عکس عاشقانه - عاشقانه - شقایق
+ تاریخ چهارشنبه 92/9/13ساعت 12:45 صبح نویسنده مریمــــ . جاوید | نظر