ز خیال نابت هرگز نتوان نوشت
شاید فقط
از """آشوب در اندرونم""" چند بندی نوشت
شاید فقط
من سر بزیر تر از دیروز
میشوم امروز
تو بی رحم تر از ثانیه ها
می گذری از من آسان تر از هر روز
**
رنگ میبازم
در بیچ و خم های بی چهرگی دنیا
وقتی که دیگر
گله هایم درد نیست
و درد هایم هست گله
**
هر چه بیشتر در خویشتن
میشوم خودی
حس میشود بودنی که
حالا شده تهی
**
تو همان خود ِ هستی
وقتی در منی شبیه من
لحظه ای فقط لحظه ای نیستی
ز ُ ز ُ میزند در درونم رنگ ِ نیستی
مریم جاوید