اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمیدانم…
اینجا شده پائیز ، آنجا را نمیدانم…
اینجا فقط رنگ است ، آنجا را نمیدانم…
اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمیدانم.
من عاشق آن دیده چشمان سیاهم
بیهوده چه گویم که پریشان نگاهم
گر مستی چشمان سیاه تو گناه است
من طالب آن مستی و خواهان گناهم . . .
سر انگشتانم که میسوزد
.
یعنی وقت نوشتن از توست !
.
بیا در خیالم آرام بنشین
.
میخواهم صدای نفس هایت را بنویسم . . .
گاهی آنقدر دلتنگ کسی می شوی !
که اگر خودش بفهمد ...
از نبودنش خجالت میکشد .!.!.!
عاشق اسمــــم می شوم
...
...
تو صدایـــــــــم می کنــــی
چرا نگاه می کنی ؟ تنها ندیده ای ؟
به من نخند ...
من هم روزگاری
عزیز دل کسی بودم ...
گاهی خیالت
...
آنقدر واقعیت دارد که ...
...
داغ می شود پیشانی ام !!!
...
از داغـی لـبـانـت .!.!.!
برچسبها:
عاشقانه
دل تنگی
آسمان
ابری
رنگ
من و تو
+ تاریخ
یکشنبه 92/4/9ساعت 12:12 صبح
نویسنده
مریمــــ . جاوید
|
نظر