مرا از سر سطر معنی کن
ترجمه ی احساسم را
خطا رفتی
ساده
سلیس
روان
بنویس
یک دل سیر اسیر است
جایی ...
این روز ها بهار است
اما
بی تقصیر است بهار
فقط
وخیم
آلرژی میگیرد
احساس ِمن
به فکر ِ تو
هـــ م یـــ ن
مریم جاوید
من همون منم
اگه دیگه مثل قبل دل تنگت نمیشم
تو مقصری
روزایی که دل بیچارم تو رو از من می خواست و نداشمت
روزایی که تو با دیگری خوش بودی
من منطقی دلمو کشتم
حالا بی عذاب وجدان برو
دیگه دلی نیست که برات تنگ بشه
بعد از رفتنت شکستم ...
تکه های وجودم را جمع که نکردی ...
هیچ!!!!!!!
دیگر با دیگری نشستنت چه بود ...
مرا با تو نشستن بسس!!!
بگذار دیگران به ریشمان بخندن
به دیگران چه
من در کنارت از دریا هم
بی کران ترم
چقدر سخت است میان رفتن و ماندن
مجبور به انتخابی
و سخت تر این است
که
نه پای رفتن داری
نه دل ماندن
...