از چه بگویم ؟؟؟
از آبی هایی که دیگر بوی صداقت نمی دهند ....
و یا درختانی که سایه هایشان پوشالی شده ...
دیگر از تیکه در پناه درخت
نباید حرف زد
از رنگ آبی در اوج بیان صداقت
نباید حرف زد
رنگ ... شی ... حتی جسم ها
همه دروغ شده اند !!!!
دنبال یک رنگی بین نفس های پاک خدا
در جسم های گلی می گردم ...
دل تنگ درختم در آبی ترین صفحه ی روزگار ...
مریم
ادامه مطلب...
آخیه ناسی ناسی !!!!
چقدر خوشجله ...
قربون خدا برم با این عظمتش ....
توجه کردین نوزادای اکثر حیوونا خیلی دوست داشتنی اند ...
نــه صدایش را " نــازک " میکــرد ..و نــه دستــانش را " آردی "از کجــا بایــد به گرگ بودنش شک میکــردم؟!!!!!!!
کلبه ای می سازم
پشت تنهایی شب
زیر این سقف سیاه
که به زیبایی دل تنهای تو باشد
پنجره هایش از عشق
سقفش از عطر بهار
رنگ دیوار اتاقش گل یاس
عکس لبخند تو را می کوبم
روی ایوان حیاط
تا که هر صبح اقاقی ها را
از تو سرشار کنم
همه ی دلخوشی ام بودن توست
وچراغ شب تنهایی من
نور چشمان تو است
کاشکی در سبد احساسم
شاخه ای مریم بود
عطر آن را با عشق
توشه راه گل قاصدکی می کردم
که به تنهایی تو سربزند
تفاوت های ما با غربی ها !!!!
البته یکی از خیلی ...
به عکس بالا توجه داشتین ...
عجب ذوق توصیف نشدنی داره دختره ...
واسه نجات یه گربه !!!
طفلی اصلا باورش نمیشه ...
حالا یه بار مامان من یه تیکه گوشت انداخت تو حیاط ...
واسه یه گربه بار دار ....
بعد همسایمون خودشو تقریبا تیکه و پاره کرد ...
کی میدونه این چیه ؟؟؟؟؟؟؟
*
*
*
*
*
*
*
*
انتهای زبان یک مرغ مگس خوار !!!!
دیدین چه راحت میشد حدس زد ...
واقعا ///