حوالی رویاهایم که قدم میزنم
میبینم خیابان را با بوی باران دوست دارم
و خودم را با بوی تو…
مے خـندمـــ..
تَظاهُـــــر بـِہ شـــادی میـ ـ ـکنم..
حرفـــ میزََنمـــــ مثلـــ هَـمـہ..
اما..
خیلیـ وَقت استـــــ مرده امــ..
خیلیـ وَقت استـ دلَم می خواهَد روزه سکوتـــــ بِگیـرم..
دلم مے خواهد ببـــــــارم..
وَ کسیـــ نپُرسد چرا..
تو چه مے فهمے..
سلام دوستان خوبم
این جملات صرفا جهت عوض کردن حال وهوای شما عزیزان است
قصد اهانت و جسارت نه به دختر خانم های گل و نه آقا پسر های عزیز رو نداریم
تفاوت دختر و پسرا سر جلسه امتحان !!!!!!!
مقایسه لباس پوشیدن دخترا با پسرها در طول هفته !!!!!!!!!!!!
واکنش دخترا و پسرا به نمره امتحانی !!!!!!!!
مراحل درس خوندن دانشجوی ایرانی!!!!
تفاوت دختر و پسرا وقتی از خواب بیدار می شن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
*هنگامی که کارنامه ها را می دادند:
پسرها شدیدا به خاطر نمرات پایین سرکوفت می خوردند و البته گاهی هم ممنوع شدن از
مشاهده کارتون ولی دخترها هیچی نمی شدند. چون قرار بود در آینده ازدواج کنند و نان آور خانه
هم نخواهند بود.
*وقتی پدر خانواده شب به منزل می آمد:
پسرها فرار می کردند و یه گوشه ای می خزیدند تا چوقولی های مادر، کار دست شان ندهد،
ولی دخترها به بغل پدر می پریدند و چپ و راست قربون صدقه می شنیدند.
*روز اول مهر که مدرسه ها باز می شد:
پسرهای عزیز کله هایشان را با نمره 4 می زدند و مزین به لغت نامأنوس کچل می شدند ولی
دخترها فقط به پسرها می گفتند: چطوری کچل؟
*در 18 سالگی:
پسرها تمام اضطراب و دلهره شان این است که دانشگاه قبول شوند و سربازی نروند ولی
دخترها ورودشان به پادگان طبق قانون ممنوع است.
*در دانشگاه:
پسرها همان روز اول عاشق می شوند و گند می زنند به امتحان ترم اولشان و مشروط می
شوند ولی دخترها فقط در بوفه می نشینند و به پسرهایی که به آنها نگاه می کنند افاده می
فروشند.
*هنگام خواستگاری:
پسرها باید خانه، ماشین، شغل مناسب، مدرک دهن پر کن، قد رشید، هیکل خوش فرم، خوش
تیپ و هزار تا کوفت و زهرمار داشته باشند و پشت سر هم از موفقیت ها و اخلاق خوب برای
عروس خانم بگن و احتمالا انگشتری برای نشون کردن در دست سر کار عروس خانم بکنند ولی
دخترها فقط کافی است بنشینند و لام تا کام حرف نزنند
*هنگام ازدواج:
پسرها باید شیربها، مهریه، خرید عروسی، جواهرات گوناگون، جشن و سالن و... را تهیه کنند
ولی دخترها فقط باید جهیزیه بدهند که احتمالا به دلیل شروع خرید جهیزیه از اوان کودکی همش
بنجل شده و آقای داماد باید با تحمل هزار تا منت آنها را قبول کرده، دور ریخته و یک سری جدید
بخرد.
چه لذتی داره اینکه
یه وقتایی
چشماتو ببندی و بگی:
هر چه باداباد!
بیخیال...
منــــ
چـــــــرک نویـــــــســـ احساســــات تو نیـــــستـــم !
“دوستت دارم"
هایــــــت را جای دیـــــــــگری تمرین کنـــــــ
اگه تو دنیا قرار بود جای چیز دیگه ای باشم دوست داشتم
جای اشک روی صورت تو باشم
تو چشمات متولد بشم
رو پلکات جون بگیرم
رو گونه هات جاری بشم
و
رو لبات بمیرم...
حوالی رویاهایم که قدم میزنم
میبینم خیابان را با بوی باران دوست دارم
و خودم را با بوی تو…
گاهى باید بغضت را بخورى
اشکت را تف کنى که مبادا دل کسى بلرزد...
حتى درتنهایى خودت حق اشک ریختن ندارى
چرا که قرمزى چشمهایت دل میشکند...!