آسانسوری شده ام تنها در برجی متروک
که سال هاست بهانه ای برای اوج گرفتن نداشته است
به خانه ام بیا خسته ام از این همه ایستادگی...
نسلی هستیم که روزها می خوابیم
و شب ها بیداریم
چون تاریکی شب برامون قــابــل تحمل تر از تاریکی ر وزهامونه...
هیچ وقت نباید به اجبار خندید.
گاهی باید تا نهایت آرامش گریه کرد...
لبخند بعد از گریه،
از رنگین کمان بعد از باران هم زیباتره...
گاهی ارزش داره از همه چیزت بگذری
تا لبخند رو به لبای یکی هدیه کنی
گاهی میتونی با یه کار کوچیک همون لبخند رو بکاری رو لباش
گاهی مهم اینه که بخوای بخندونی
اون وقت خدا هم میخنده
گاهی از خودت بگذر ... فقط گاهی ..
پایانی برای قصه ها نیست،
نه بره ها گرگ میشوند نه گرگها سیر!
خسته ام از جنس قلابی آدمها...
دار میزنم خاطرات کسی را که مرا دور زده،
حالم خوب است...
اما گذشته ام درد میکند!!
آنقدر خوب که با هر مقدار بار سنگین گناه ، اگر پشیمان شویم و توبه کنیم باز هم مهربانانه ما را می بخشد
و آنقدر بخشنده است که باز فرصت جبران را در اختیارمان می گذارد
آری خدای خوبی داریم
خدایی که مشتاقانه ما را می نگرد
با چنین خدای بخشنده و مهربانی ؛ ناامیدی از درگاهش معنایی ندارد
رمضان خوش آمدی من به تو عادت دارم
از تو با نغمه ی پرسوز شفاعت دارم
گرچه دیریست خدا رفته زیاد دل من
من به ایام خدا ولی ارادت دارم . . .
فرارسیدن ماه رحمت و مغفرت الهی مبارک باد
پروردگارم ...
باز هم برای من عید شد ...
خانه تکانی دل ...
از گناه و کینه ...
پوشیدن لبا س نو صداقت ...
می خواهم بسپارم به خاک ....
هر آنچه که مرا ...
از تو دور کرد ...
یک ماه میهمان توام ...
قول مواظب رفتارمم ...
فقط این ناقابل بندگی را از من بپذیر
دوستان خوبم شما را به دستان بی منتتان
قلب پر مهرتان
و
پاکی وجودتان
مرا از دعا ی سبزتان محروم نکنید
با تشکر از حضور گرمتان
مریم فعله گری