باز شب است ...
بر عکس شبهای دیگرم امشب سیاه است ...
دل گیرانه دل گیرم !!!
کاش گاهی ،،،
هم جنس رویاها میشدی
در چهار سو ی ذهنم ...
چرخ میزدی ...
حرف میزدی ...
پرسه میزدی ...
گوش میدادی ..
آرامم میکردی ...
و گریه حتی گاهی ...
و ،،،
باز میرفتی
میدانم سرت شلوغ است
اما ،،،
امشب سیاه است
احوال امشبم ناخوش احوال است
همین حوالی باش
از من بعید نشو !
امشب در من پدید شو
قول می دهم ،،،
برای جبرانش
مریمـــــــــــ
مــــ ن نوشت مـــــ ن
آسمان شبهای من سیاه نیست ... اما امشب هست