گاهی خانه ات را میسازی روی آب با کاهگل های پوچ
****
گاهی فرمول هایی را می نشانی در معادله ای که بی شکی جواب خطا است
****
گاهی کوچه ای را که بر سرش کوبیده اند بن بست را بی هدف تا انتها میروی
****
گاهی سیبی نشُسته را نباید گاز بزنی ... اما میزنی
****
گاهی خیابان یک طرفه ای را از طرف دیگرش میروی
****
گاهی صدا را مزید بر علت میکنی و فریاد میزنی
****
گاهی راه راست را خود کج می کنی
****
گاهی وارونه میشوی بر همه ی بایدها
****
گاهی بر عکس تمام خوب بودن ها میشوی
****
گاهی چراغ قر مز را رد میکنی و خود را میزنی به ندیدن
****
گاهی سعی میکنی در چشم عاقلان ظاهر نشوی تا چشمت را از کاسه در نیاورند
****
و گاهی علاقه خاصی پیدا میکنی به تابلو های دور قرمزممنوعه ی مسیر با وسوسه ی انجامشان
****
و این است نشانه های خریتی نزدیک
مریمـــــــــــ
مــــ ن نوشت مـــــ ن
شاید در مقابل خریت لفظ ِ مصنوعی
دور از جون ...
خیلی چرت باشد !!!
چون گاهی ناخواسته و
خیلی وقت ها خواسته
دور و بر ِ خود پیدایش میکنیم
و این دور از جون ندارد!!!!!!