نهانخانه جان
شهر توت ها
اینجا مردم خورشید را می پوشند
و دل ِ من از بی نور ی شهر می پوسد
اینجا روزها ،،، آسمان سورمه ایست
شب ها بر طناب ِ رخت آسمان ستاره آویز نیست
اینجا شهر من ...
شهر توت های بی جون است