دل گیرم
دل گیرم
باز ابری شده هوای دلم
آری باز
دل گیرم
از پهنای آسمان ِ بیــــ مــــآه
از خورشیدی که غریبانه
سرد است
از عقربه های ساعت هایی که در امتداد ِ هم
تکــــــــــرا کنان
هشدار میدهند
نبودن را
و مرا می تر ساند
و مرا می هراساند
از تکیه بر دیوار ِ کاهگلی زندگی
از بی نوری ِ نور ِ یک روزنه
از هوای ِ بیمار ِ اتاقم
از یاس هایی که عمرشان محدود است
و از ریزش برگ ها به تقاضای فصل
آری ...
من میترسم
این روزها
حتی از ساده ترین اتفاق ها
پـِیــــ در پـِیــــ
در خط ِ ممتد ِ پـِیــــ نوشت ها ی
دفترم
نگاشته میشود
+++
خدایا هست حواست که نیست
اللهم عجل الولیک الفرج
مــ . جآوید