صدایش را صاف میکند
جرعه ای جوهر مینوشد
و باز می نویسد
قلمم ...
.
.
.
رد پای خیالت ستودنیست
سالهای سال است
که نشسته بر خاطرم
رهگذر و رفتنی نیست
این ماندنی همیشه گی ام
در گوش ِ قلب من است
انعکاس ِ صدایی مدام
که می گوید دائمیست
رفت و آمدم
چه بی صدا نشسته است
درون ذهن ِ خسته ام
این آمدن ِ دوباره ات
میان خیال و باورم
من از صدای سکوتت
شنیده ام
که وقت رسیدنت
دیگر رسیده بر باورم
مریم جاوید