پا در میانی مادرم
جواب داد باز ...
...
حس آرامشی هست
میان حفره ی سیاه ِ چشمش
که سالهاست
پی اش میگردم
...
من چموش و لج باز
بودم اما
پا در میانی مادرم
جواب داد باز
...
میشود صدایش را
سالها شنید
و در پیچ و خم شنیدارم
هزار بار تکرار کرد
و هرگز حسته نشد
چه شیرین است
طعم گواری شرعی بودن ِ بودنت
...
تو از هزار قبلیه دور تر
آمدی
اما
گویی
هزار سال است که آشنای منی
....
پا در میانی مادرم جواب داد باز !!!
بهترین
هدیه زندگی ام
آمدنت
به سرزمین ِ احساس ِ من
خوش آمد