کسی هست که حواسش به همه چی هست !!!
.
.
.
چند قدم جلوتر ...
پشت آن کوچه ی ساکت
که گذر کرده ی ذهنت
شده است
کسی هست
که حواسش
به همه چی هست
تو نگران ِ رازقی ها نباش
او هست
حواسش حتی
به پر پر شدن گلی هم
تو چرا غم گینی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
غم هایت را
جا بگذار
میان بیهودگی ها
هم نشین
کسی هستی
که
حواسش به همه چی هست
مریم جاوید
مواظب گلدان شمعدانی ها باش آنها بی تقصیرند ...
شاید آن روز ِ پاییزی
کنار ِ نگاه سبزت احساسی جوانه زده بود
که تو بی تاب بودی
و شاید ..
به خاطر آن رهگذر ِ خسته
تو دل نازک ِ من
آشفته خاطر بودی
مهربان تر از پیش بیا
دستان ِ مرا بگیر
کنار جاده ی یک طرفه ی دستانم
اگر دستان تو باشد
نگران بازگشت نیستم
بیا..
اما دل تنگ
بیا ..
می ترسد دلم
تَرک بخورد
برگ ِ گل ِ شمعدانی طاقچه
از دل تنگی من
تو آمدی
دل تنگ بیا
تا باورشان شود
ماندن ِ همیشگی
تو ..
اگر دلت از من گرفت باز
آرام بیا ..
مواظب گلدان شمعدانی های باش آنها بی تقصیرند ...
مریم جاوید
جان ِ من ...
آرامش من است باران
آمدی مثل باران بیا
قطره قطره
جاری شو در جوی احساسم
بی صدا ی بی صدا
تبخیر شو در آسمان ِ ابری قلبم
و باز دوباره از نو
نم نم
باران شو بر کویر تنهایی ام
جان ِ من ...
آمدی مثل باران بیا
مریم جاوید
دلم خیلی گرفته بود ...
صبح ها اکثرا بی حوصله هستم اما اون روز
دلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
خیلــــــــــــــــــــــــــــی
گرفتـــــــــه
بــــود
انگار دلم از خدا گرفته بود ... عادت هر روزم بود قرآن خوندن ... اما اون روز دل قرآن خوندن هم نداشتم
هندز فری گذاشتم توی گوشم ، حس کردم شاید آهنگ آرومم کنه ، شاید دست کشیدن از ریسمان ِ خدا خدا کردن آرومم کنه ...
...
چند تا آهنگ گذاشت و هیچ کدوم نه آرومم کردند و نه افکارمو درگیر ...
اما یه آهنگی شروع به خوندن کرد ... که اولین بار بود گوش میکردم .از ابتدای آهنگ به هوای مخاطب خاص ِ دلم (خدا)آهنگ رو گوش دادم ... انگار
ازاول آهنگ معلوم بود این آهنگ آهنگ خاصی هست ... وسط های آهنگ بود که متوجه شدم مخاطب شعر خواننده هم با مخاطب خاص دل من که خدا باشه و هست ،،، یکیه !!!
تحمل نداره نباشی
دلی که تو تنها خداشی
عجیب بود ... دل من از تو میگیره و تو باز هوای منو داری ...
آسمون چشمام ابری شد. عینک دودی ام را به چشمام زدم . تا کسی حال چشمامو نبینه !!
سر خیابون رسیده بودم . سوار تاکسی شدم .
دوباره آهنگ رو از اول گوش دادم
تا به خودم اومدم صحنه ی فوق العاده ای دیدم . یه پلاک الله زیبا که از آیینه تاکسی آویزون شده بود ... انقدر زیبا وسط آسمون نشسته بود که وسعت آسمون دیده نمیشد فقط واژه الله بود که به چشم می اومد ... عکس گرفتم که ثبت بشه توی اون لحظه ای که زیباترین حالت عشق یک مخلوق به خالقش رو به تصویر میکشه !!!
رسیدم دانشگاه و مثل عادت هر روزم چند صفحه قرآن خوندم
عجیب آروم شدم
عجیب دلم قرص شد
***
میخواد بره ... دستاشو میگیری ...
بیقراری میکنه... نوازشش میکنی ...
بی هوا هواشو داری...
دلش میگیره تو عاشق ترش میکنی ...
گرچه آسان نیست گفتنش ، اما
من آسان از دست دادمت تو را
به وسعت یک دل خوشی کوچک
من بیشتر نداشمت تو را
بودم پر ز احسا س های خاص
اما باز قلب ِ من کم نگذاشت تو را
از ابتدای قصه خود سپرده ی دست ِ تقدیرم
با آسودگی باشد خیال ِ راحت ، تو را
آسمان ِ نیلگون ِ عشق پرنده کم ندید
اما در چشم ِ آسمان کم نظیر کرد فقط پروازت تو را
جدا کرد شاید بی رحم و اندیشه از من
تقدیر و دست ِ سرنوشت تو را
حسرت و شکایتی نیست در بساط ِ قلبم
فقط ساده اما هنوز دوست دارمت تو را
مریم جاوید
+ بی مخاطب ِ خاص
+برداشت آزاد
من ، تو را ، آبــــــــی دوست دارم ...
بند ِ یاد ِ تو بودن از هر رهایی خوش تر است
زندگی در بند ِ تو از قصر و پادشاهی هم با عزت تر است
حواست هست ، زندان بان ِ مهربان ِ بند ِ من
چشم ِ دل ِ من امشب هم از اشک تَر است
حرف از جدایی و آزادی و رفتن ها نیست تا ابد
فقط ، قلب ِ من از آسمان ِ بارانی هم گرفته تر است
تمام ِ خواسته های من ، از کنج چشم های تو
حتی ، از پَر ِ کاهی هم بی وزن تر است
فقیر دیدارت شدن آسان است ، اما اوضاع ِ من
از هر مسکین ِ خیابان نشین هم بدتر است
در پیشگاه یاد ِ تو باید سجده کرد ، چون یاد ِ تو
از هر عبادت ِ بی قلبی هم مقدس تر است
در این بند ِ بی قفل ، هوس کرده ی داشتنت گشته ام
لمس ِ حس ِ بی مرز ِ حس ِ تو از بهشت هم خوش تر است
مـــ. ج آوید
دل گیرم
دل گیرم
باز ابری شده هوای دلم
آری باز
دل گیرم
از پهنای آسمان ِ بیــــ مــــآه
از خورشیدی که غریبانه
سرد است
از عقربه های ساعت هایی که در امتداد ِ هم
تکــــــــــرا کنان
هشدار میدهند
نبودن را
و مرا می تر ساند
و مرا می هراساند
از تکیه بر دیوار ِ کاهگلی زندگی
از بی نوری ِ نور ِ یک روزنه
از هوای ِ بیمار ِ اتاقم
از یاس هایی که عمرشان محدود است
و از ریزش برگ ها به تقاضای فصل
آری ...
من میترسم
این روزها
حتی از ساده ترین اتفاق ها
پـِیــــ در پـِیــــ
در خط ِ ممتد ِ پـِیــــ نوشت ها ی
دفترم
نگاشته میشود
+++
خدایا هست حواست که نیست
اللهم عجل الولیک الفرج
مــ . جآوید